مفهوم توسعه پایدار شهری به طور جدی در ابتدای دهه 90میلادی، با کنفرانس سازمان ملل متحد درباره محیط و توسعه در سال 1992مطرح شد و در پانزدهمین جلسه کمیته اسکان بشر سازمان ملل متحد در سال 1995، معیارهای لازم برای اعمال توسعه پایدار در سکونت گاه های بشری مورد بررسی قرار گرفت. یکی از مهمترین چالش های پیش روی برنامه ریزان شهری و سایر متخصصان دخیل در این حوزه و نیز سیاستمداران در هنگام اجرای توسعه پایدار شهری و رسیدن به اهداف آن، ایجاد تعامل و یکی کردن دغدغه های “دستور کار سبز و دستور کار قهوه ای” است. (به ترتیب به معنی محیط طبیعی و محیط انسان ساخت)
دستور کار سبز در مورد اکو سیستم های طبیعی، محلی، منطقه ای و جهانی است. شهرها از این نظام های طبیعی برای خدمات دهی، به عنوان هوای سالم، غذا، فیبر فضای سبز، آب آشامیدنی، مدیریت زباله های شهری و …استفاده می کنند. خدمات اکوسیستم به تفصیل در ارزیابی جهانی زیست محیطی هزاره بررسی شده و در بسیاری از مناطق دنیا در حال کاهش است. یکی از اهداف برنامه ریزی شهری، مدیریت موثر دستور کار سبز است، زیرا کارکردهای سبز در شهرها همیشه از طریق ساز و کارهای بازار تأمین نمی شود.
رشد سریع شهرها در پنجاه سال گذشته نشان می دهد که مدیریت محیط انسانی( انسان ساخت) و آلودگی محیطی، دغدغه های اصلی شهرها به ویژه در کشورهای توسعه یافته هستند. دستور کار قهوه ای یکی از الزامات زندگی شهری است که سلامت و شادابی محیط شهری به آن وابسته است. شهرها در طول تاریخ برای ایجاد فرصت های اقتصادی و انسانی به این برنامه نیاز دارند. شهروندان از منابعی مانند زمین، آب، انرژی و مصالح برای ساختمان سازی و حمل و نقل و تسهیلات شهری استفاده می کنند و چیزی جز زباله از این منابع باقی نمی ماند. این تأثیر را می توان ردپای زیست محیطی نامید. کارکردهای دستور کار قهوه ای موجب مصرف و کاهش منابع سبز می شوند.
نحوه مدیریت متابولیسم شهری ( مدیریت تبدیل منابع به مواد زائد) بر دستور کار قهوه ای تأثیر می گذارد. بنابراین، مسائل مورد بحث در دستور کار قهوه ای شامل بهبود کاربری زمین، مهندسی دفع مواد، به حداقل رساندن مصرف سوخت، مشکلات حمل و نقل، کاهش مصالح مصرفی و به وجود آوردن یک محیط انسانی کارآمد و مفید است. استفاده از چنین تسهیلاتی بر محیط زیست تاثیر می گذارد. به عبارت دیگر دستور کار قهوه ای همواره کوشیده است تا دستور کار سبز را در اختیار بگیرد و از منابع آن نهایت استفاده را بکند. از آن جا که چنین تسلط و سوء استفاده ای دیگر امکان پذیر نیست، شهرها باید از تأثیر منفی خود بر محیط زیست منطقه بکاهند. کاهش تخریب محیط زیست محلی، می تواند بر تغییرات آب و هوایی نیز تأثیر بگذارد و در نتیجه از تخریب اکو سیستم جهانی جلوگیری کند.
سیستم های طبیعی سبز هر شهر، با محدودیت های جدی مواجهند و این امر، مشکلاتی در میزان استفاده از آن ها ایجاد می کند. مهمترین چالش برنامه ریزی شهری ایجاد تعامل و توازن میان دستور کار سبز و قهوه ای برای ارج نهادن به محیط طبیعی و درعین حال توسعه محیط انسانی است.
پوریا علایی _ کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری