المان یا نماد شهری، ترکیبی است پیکره وار که در ساخت آن از ویژگی های درونی احجام و اشکال هندسی، صفحات قائم یا منحنی، اجزائ سازه ای، کابل ها، پوترها و فریم ها و به طور کلی هر آنچه می تواند جنبه ی تزئینی و ساختمانی داشته باشد به صورت یک کلیت یکپارچه و تلفیقی از موارد فوق استفاده می شود و قبل از هر چیز این ترکیب دارای یک نظام هندسی و تعادلی پایدار و زیباست به گونه ای که پس از خودنمایی در سطح شهر افراد را به گونه ای جذب خود می نماید و ذهنشان را درگیر خود می کند که تا مدتها در آن منطقه از شهر به صورت سمبلیک مشخصه ای برای شناخت شهر در منطقه ی مورد نظر می گردد. در واقع به گونه ای جزو شاخصه های شهری می گردد به طوریکه که ذهن با برده شدن نام منطقه ی مذبور ناخودآگاه به دنبال شاخصه ها و ویژگی های خاص آن منطقه، المان مورد نظر را در خود تصویر سازی خواهد کرد.
اما ویژگی دیگر اینگونه نماد ها ایجاد یک فضای زیبا و یک اتمسفر هنری در سطح شهرها می باشد که قسمت های مختلف شهر را از حالت یکنواختی و تکراری شدن خارج می نماید، به هر بخش از شهر یک هویت و ویژگی خاص می بخشد، در کالبد شهر روح زندگی می دمد و مهم تر از همه این ها به محیط های شهری مقیاس زیستی و انسانی می بخشد. در فضایی که با هنر عجین شده انسان راحت تر نفس می کشد چرا که هنر در خون هر انسان است و ناخودآگاه جذب عظمت و زیبایی می شود.
در گیرودار زندگی پر دغدغه امروز، در ازدحام این همه بتن و آهن و سیمان، خیابان و اتومبیل و ازدحام که بیوقفه بر ما و زندگی و روحیاتمان تاثیر میگذارند، چارهای نیست جز تلطیف فضای زندگی جمعی و دستاویز قرار دادن هنر برای کمی دلپذیرشدن محیط زندگی اجتماعی بخصوص در کلانشهرها. استفاده از المان های شهری می تواند در حل این مسئله چاره ساز باشد.
المان ها به چند دسته تقسیم می شود که با توجه به هدف طراحی می بایست به آن توجه ویژه ای داشت، به طور مثال المان های نمایشی تنها جنبه نمایشی و تزئینی دارند و هدف خاصی برای القای پیام ندارند و یا المان های بیانی که همانطور که از نام آن پیداست هدف طراح از خلق این اثر بیان مطلب خاصی می باشد.
همچنین تفاوت مجسمه ها با المان های شهری نیز باید مورد توجه قرارگیرد. تفاوت اصلی مجسمه با المان در نگاه انتزاعی و غیر مستقیم المان هاست به یک موضوع! نگاهی که ذهن انسان را بعنوان یک موجود متفکر درگیر خود می کند، فکر و اندیشه و تامل انسان را در برخورد با خود می طلبد، در حرکت انسان مکث و تامل ایجاد می کند و همین ویژگی باعث ماندگاری آن می شود چرا که آنچه موجب درگیری ذهن شود در اذهان باقی می ماند. اما مجسمه خیلی پیش پا افتاده و به قول معروف شسته رفته گویی لقمه ای آماده را در دهان فرد می گذارد و مفهوم را مستقیما به وی عرضه می دارد. اما سؤال اینجاست که المان ها و مجسمه های نوروزی استقبال از بهار در کدام دسته قرار می گیرند؟
جشنواره استقبال از بهار در مشهد از سال 1389 کلید خورد و پس از گذشت دوازده سال، در بهار 1400 نیز برگزار شد. اینکه کیفیت و نحوه برگزاری، اجرا و جزئیات المان ها و جشنواره های برگزار شده در این یک دهه گذشته دستخوش چه تغییراتی شده است به موضوعات مختلفی برمی گردد.
چه در سال های ابتدایی که جشنواره استقبال از بهارهنوز مختص به هنرمندان نام و آوازه دار با قراردادهایی با رقم های خاص نبود و خلاقیت هنرمندان جوان در شهر خودنمایی می کرد و چه در سال هایی که تنها به گلکاری های سطح شهر و رنگ آمیزی جداول خیابان ها منتهی می شد، نام این جشنواره که نویدبخش شادی و فرارسیدن سال جدید بود، برای شهروندان جذاب و هیجان انگیز بود.
حجم بیشتری از آثار در سال های ابتدایی مختص مجسمه ها بود. خصوصا مجسمه هایی که صرفا بازنمایی عناصر خاطره انگیز برای مردم بود. ساخت چرخ خیاطی و ترازوی قدیمی در ابعاد بزرگ صرفا خاطراتی را برای مردم بازگو می کرد که خاطرشان از یادآوری آن روزها شیرین می شد. هجوم مردم برای گرفتن عکس یادگاری در روزهای تعطیلات نوروزی خود بیانگر استقبال شهروندان از این سبک آثار بود.
اما در سال های بعد به دلیل عوض شدن مدیریت شهری و تغییرات در نگرش به موضوعات هنری در این قالب، استقبال از بهار دچار تحول شد به صورتی که چند سال نیز این جشنواره به دستور شهردار وقت با رکود مواجه گردید چرا که اجرای آن را اتلاف سرمایه شهرداری می دانستند. اما با اعمال تغییراتی در هدف، چارچوب و نوع برگزاری جشنواره دوباره آغاز به کار کرد اما اقبال عمومی نسبت به آثار اجرایی کم تر شد.
در سال های اخیر رویکرد آثار اجرایی از مجسمه به سمت المان های شهری سوق پیدا کرده و انتقال مفاهیم به صورت جدی تری هدف قرارگرفته اند. توجه به معنا سبب شده است که اقبال عامه مردم نسبت به المان ها در سال های اخیر کمتر شده که البته محدودیت ها به دلیل بیماری کرونا و رویکرد عدم تمرکز و توقف در پیرامون المان ها نیز بی تأثیر نبوده است.
اما به نظر می رسد ایجاد نشاط و سرزندگی در شهر که از اهداف ایجاد جشنواره استقبال از بهار بوده است از موضوعاتی است که در حال کمرنگ شدن است. شاید بهتر بود المان سازی، مجسمه سازی و دیگرعناصر زیباسازی شهری تحت عناوین مختلف در شهر به اجرا در می آمد تا هم جای خالی رنگ ها در ابتدای نوروز حس نشود و هم شاهد المان های ماندگارتر و تأثیرگذارتر در گوشه و کنار خیابان های شهر باشیم
وجیهه هوشیارفر:سردبیر پایگاه خبری تخصصی افق اندیشان مشهد