بشر از نخستین روزهای یکجا نشینی،کاملا آگاهانه و به صورت جمعی، از سازوکارهای زندگی شهری استفاده نمود و برای رسیدن به اهداف اجتماعی، سیاسی و محیطی خود، در آن تغییراتی ایجاد کرد؛ برنامهریزی شهری طی قرن گذشته، به یک رشته و حرفه تبدیل شده، به عنوان یک فعالیت دولتی و البته شهروندی نهادینه گردیده و حول مجموعهای از قواعد که در فرایندهای تصمیمگیری و نتایج آن به کار می آیند، حرکت کرده است. امروز مباحثات زیادی بر سر این موضوع وجود دارد که کدام یک از انواع برنامهریزی شهری برای رسیدگی به مشکلات ناشی از توسعه پایدار که سکونتگاههای شهری با آن روبرو هستند یا در آینده رو برو خواهند شد، مناسبتر است.
در برهههای خاصی از قرن گذشته، برنامهریزی به عنوان فعالیتی شناخته شد که میتواند در حل مشکلات عمده فضاهای شهری راهگشا باشد اما در سایر اوقات، به عنوان دخالت ناخواسته و نامطمئن دولت در نیروهای بازار تلقی گردید به گونه ای که نیروهای بازار برای حل مشکلات شهری بسیار موثرتر از دولتها عمل کرده اند. اخیرا برخی به این نتیجه رسیده اند که نظام برنامهریزی شهری خود یکی از عوامل مشکل آفرین در شهرهاست که با وضع استانداردهای غیر واقعی و ناعاقلانه و با تشویق زندگی پیشرفته، سبب افزایش فقر و محرومیت شده است. این ایده در ژوئن 2006 ، در نشست برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد و کنگره برنامه ریزان جهانی در ونکوور مطرح شد و از آنجا که برنامه ریزی شهری، توانایی پاسخ به نیازها و چالش های شهرهای در حال رشد را نداشت، نیازی به بازنگری در برنامه ریزی شهری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور دولت، مسئولان محلی و برنامهریزان باید دیدگاهشان را نسبت به برنامهریزی شهری تغییر داده و مبارزه با فقر و تدوین برنامههای معیشتی را در راس کارهای خود قرار دهند.
گزارش جهانی درباره سکونتگاههای بشری، برنامهریزی شهری را یک عامل مدیریتی مهم برای رفع مشکلات بی سابقه ای می داند که در قرن 21 پیش روی شهرها قرار گرفته و از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف شهرسازی پایدار یاد کرده است.به نظر می رسد که مدیریت مثبت تغییرات شهری، تنها وظیفه دولت یا مراکز تجاری نیست بلکه تمام ذی مدخلان شهری باید با همکاری هم در پی دست یابی به اهداف مشترک بلند مدت در زمینه تغییرات شهری باشند. این اهداف شامل راه های رسیدن به برابری حقوق اجتماعی ،پایداری محیطی و پویایی اقتصادی و تولیدی است. اگر قرار باشد برنامهریزی شهری نقش درخوری در چالشهای مهم شهرهای نوین ایفا کند، باید بسیاری از دیدگاههایی که در مناطق مختلف دنیا دربارهی برنامهریزی وجود دارد، تغییر نماید.از گزارش جهانی چنین برمی آید که اگر چه نیروها و عوامل تاثیر گذار بر توسعه و تغییر شهرها به کلی دگرگون شده اند، اما راههای روبرویی با آن ها که همان نظام برنامهریزی شهری است، تغییر چندانی نکرده است. در نتیجه نه تنها دیگر ابزارهایی برای بهبود وضع شهروندان و محیط کارآیی ندارد بلکه بر مشکلات شهری نیز می افزاید.با این اوصاف برنامه ریزی شهری ناگزیر از تغییر است؛ نظام برنامه ریزی با ایجاد تغییراتی می تواند به ابزاری کار آمد برای رسیدن به محیط پایدار شهری تبدیل شود. با توجه به مشکلات عدیدهای که بر سر راه توسعه شهرها در دهههای آتی وجود خواهد داشت، دیگر جای درنگی باقی نمی ماند. نظام برنامه ریزی باید مورد ارزیابی قرار گیرد در صورت نیاز، بازنگری شود. نحوه آموزش برنامهریزان نیز نیازمند بررسی مجدد و بازنگری است. نمونههای موفق در برنامهریزی شهری، باید شناسایی و از دانش آن ها در سطح جهانی استفاده شود.
پوریا علائی-کارشناس ارشد برنامه ریزی شهری