در شرایط کنونی حال شهرها خوب نیست. در شهرهای کوچک مشکلات عدیده اقتصادی اداره شهر را با مشکل اساسی مواجه ساخته است و ناخواسته مدیران شهری هیچ تاثیری در سیاستهای شهری ندارند و غالباً به روزمرگی میپردازند و اما در کلانشهرها کمی وضع بهتر است ولی بنا به شرایط خاصی رونق ساخت و ساز مسکن موجب شده تا مدیریت شهر، در شهر از نقش اساسی خود یعنی هدایتگری غفلت کرده و در گیروکش بعضی مسائل و مشکلات شهر متاسفانه به خواسته منفعت طلبانی که سود خود را در نوعی خاص از ساخت و ساز می بینند همراه شده و از آنها تبعیت کند و این اولین نقطه آغاز هرج و مرج شهری است.در حالیکه برای تامین هزینه های اداره شهر از سوی دولت هیچ تدبیری اندیشیده نمی شود اینگونه هرج و مرج ها و شلختگی ها در شهرسازی به یک فرهنگ اقتصادی برای اداره شهر تبدیل شده است که اگر با این شیوه پیش برویم آیندگان هیچ سخنی از معماری و شهرسازی این دوره برای گفتگو نخواهند داشت فرهنگ ها و رفتارهای غلط از این دست چه از سوی برخی ساکنین و چه از سوی برخی مدیران موجب بروز آسیبهای اجتماعی جدای از معماری ایرانی اسلامی و خط آسمان و سیما و منظر و غیره شده است.
از بین رفتن حس تعلق به مکان و اعتماد شهروندان به مدیریت شهری بارزترین وجهی است که بر هرج و مرجهای شهرها افزوده است.همه این موارد نشأت گرفته از فقدان اقتصاد دانشبنیان در اداره شهرهاست و به نظر میرسد برای زیستپذیر کردن شهرها باید رقابتپذیری را تقویت کرد زیرا که درجهان، شهرها عرصه رقابتهای اقتصادیاند و روز به روز در بکارگیری روشهای اداره اقتصادی شهر خلاقیت و نوآوریهای جدیدی مشاهده میشود تا هم بتوانند برطرفکننده نیازهای شهروندان خود باشند و هم در عرصه رقابت های اقتصاد جهانی و ملی نقش آفرینی کننداگرچه شبکه مسائل و مشکلات شهرها عدیده اند اما فقدان استراتژی و برنامه هایی برای رفع آنها از سوی مدیران شهری و سرگرمی در امور روزانه بعضا بر تنیدگی آنها می افزاید. در این بین مشکل اقتصادی یکی از مواردی است که بخش اعظمی از فکر مدیران را درگیر نموده است.
به نظر میرسد با توجه به قابلیتهای بسیار بالای هستههای درونی شهرها بازآفرینی شهری می تواند کمک بسیار شایانی برای ساماندهی اقتصاد دانش بنیان در شهرها باشد با اینکه توجه به خواستگاه اصلی شهروندان و ساکنین محلات مرکزی و بافت های ناکارآمد درون شهری برای توانمندسازی اجتماعی و تغییر سبک زندگی برای رسیدن به مطلوبیت نسبی، رویکرد اصلی بازآفرینی است اما نباید از آرزوهای ساکنین برای سکونت در رفاه بیشتر و همسان با محلات مجاور و یا سایر نقاط شهر غافل شد. لذا شهرسازی و بازآفرینی در هسته های مرکزی شهر اقتضا دارد بر پایه اقتصاد دانش بنیان ضمن تامین نیازهای اساسی ساکنین برای رفاه و آسایش بیشتر اقتصاد شهر را برای اجرای عدالت شهری و رفع موانع و مشکلات فرارو کمک کند. طبعا با این رویکرد توجه سرمایهگذاران به هسته های درونی و بافت های ناکارآمد بیشتر و توسعه از درون محقق، فرصتهای بالقوه به بالفعل تبدیل و در نهایت منجر به تولید اقتصادی و اشتغال آفرینی خواهد شد.در شهرسازی دانش بنیان مدیرانی پویا و موفق هستند که برای اداره شهر ایده های نوین اقتصادی را ارائه میدهند و از الگوی بدیهی و پیش پا افتاده و آزمون و خطا شده قبلی استفاده نمیکنند.
دانش بنیان بودن یک فرهنگ است و مستلزم این است که علم، دانش و فناوری در کنار دانش روز در یک رشته تخصصی خودش قرار بگیرد. شهرسازی و بازآفرینی دانشبنیان پارادایمی جدید و کارآمد برای پایداری شهرها خواهد بود مشکل اساسی در اداره شهرهای کنونی کپی برداری از الگو های غربی و در نهایت داخلی است، درحالیکه رویکرد دانشبنیان به معنای استفاده بهینه از ظرفیتها و دانش نیروهای بومی توأمان با نوآوری و فناوری روز است باید پذیرفت که هر شهر و ویژگی های اجتماعی_ فرهنگی و سیاسی، اقتصادی و حتی کالبدی خود را دارد و با رویکرد دانش بنیان فرصت های هر حوزه را در جهت توسعه متوازن از طریق گروه های محلی و آشنا با دانشبنیان ارتقا داد.
شهرسازی و بازآفرینی دانشبنیان اگر هدفمندانه طراحی و تعقیب گردد دانش نیز در آن به طرز عجیبی پرورش مییابد مدیران شهری باید با استعانت از مراکز علمی و دانشگاهی نسبت به توسعه مراکز آموزشی در محلات برای پرورش استعدادهای نهفته در نسل جوان اقدام نموده و شهر را تبدیل به شهری دانشمحور نمایند.
سعید جنتی:شهرساز و کنشگر مسائل شهری و اجتماعی