کتب معماری

انتشار کتاب «روند های جدید در آموزش معماری»

♦ مقدمه:
آموزش معماری به عنوان یکی از متمایزترین شاخه‌ های آموزش، به توانمندی‌ های خلاقانه‌ ای نیاز دارد. از آنجا که دغدغۀ اصلی معماران، خلق فضای سه‌‌ بعدی و فرم برای تطبیق با فعالیت‌ های مرتبط انسانی است، روند آموزشی باید بر دو دغدغه اصلی متمرکز باشد؛ اول ایجاد تعادل میان جنبه‌ های قاعده‌ مند رفتاری- اجتماعی و دوم برقراری تعادل میان فعالیت‌ های پژوهشی، سایر مفاهیم و فعالیت‌ های ذهنی در دانشکده‌ ها. در هر نهاد آموزشی که یک سطح حرفه‌ ای از معماری ارائه می‌ دهد، پرسش در مورد ارتباط میان طرح آموزشی ارائه‌ شده و مهارت‌ های مورد نیاز برای فعالیت‌ های عملی موفقیت‌ آمیز از اهمیت ویژه‌ ای برخوردار است. در نتیجه، طرح و فلسفه کلی برنامه‌ های آموزشی باید بر مبنای دستیابی به تناسب میان طرح آموزش معماری و نقش معمار در جوامع شکل بگیرد؛ جوامع معاصری که از نیروها و برنامه‌ های حرفه‌ ای در راستای ایجاد محیطی بهتر استفاده می‌‌ کنند.
تفاوت‌ های قابل‌ ملاحظه‌ ای در فرایند آموزش معماران آینده در سراسر جهان وجود دارد. از طرفی، شباهت قابل‌ توجهی نیز به چشم می‌ خورد. این شباهت اولویت برجسته‌ ای است که به آتلیه طراحی به عنوان کانون اصلی کاوش، تعامل و همسان‌‌ سازی خلاق داده می‌ شود. آتلیه طراحی مانند کوره‌ ای است که معماران آینده در آن شکل می‌ گیرند؛ نخستین مکانی که مهارت‌‌ های خلاقانه و مورد نیاز این حرفه کشف می‌‌ شوند، جوانه می‌‌ زنند و رشد می‌‌ کنند؛ بنابراین نگرش‌ ها و دیدگاه‌ هایی که در آتلیه طراحی به صورت بالقوه وجود دارند، نگرش‌ هایی هستند که فارغ‌ التحصیلان جوان نسبت به این حرفه پیدا می‌‌ کنند. آتلیه طراحی معماری هستۀ اصلی آموزش معماران را تشکیل می‌ دهد. این موضوع در زمان اختصاص‌ یافته به آموزش طراحی معماری و اهمیت آتلیه طراحی از نگاه دانشجویان و مدرسان نمود پیدا می‌ کند. در نتیجه، آتلیه ابزار آزمون و خطا برای تمام مهارت‌ های دانشی به‌‌ دست‌‌ آمده برای ایجاد عملکرد ساختمانی و اقدام عملی در این حوزه است.
مطالعات متعددی به اختلاف نظرهای اساسی دربارۀ مفهوم معماری و طراحی اشاره داشته‌ اند.
این موضوع در اصل بیان می‌ کند که مفهوم آموزش طراحی معماری برای هر مدرسی متفاوت است؛ بنابراین هر مدرس شیوۀ تدریس خود را بر اساس مجموعه‌ ای از تفکرات و عقاید شخصی و متمایز از دیگران تنظیم می‌ کند. از این لحاظ، با تنوع گسترده‌‌ ای از محتوا در روش‌ های تدریس در مدارس و حتی در یک مدرسه یا گروه آموزشی مواجه خواهیم بود.
هدف اصلی این کتاب یافتن راه‌ هایی برای بهبود آتلیه متداول طراحی است. این مطالعه استدلال‌ های خود را بر اساس تغییر مفهوم خلاقیت بنا نهاده که از منظر فردی تعمیم پیدا کرده است که احساسات مختلفی به آن دسته از ارزش‌ ها و تأثیرات بیرونی دارند که به‌ واسطۀ نگرانی‌ های اجتماعی و زیست‌ محیطی تعریف‌ شده توسط فرهنگ گسترش یافته است.
استدلال کلی این کتاب بر پایه اهمیت بومی‌ سازی رویکرد‌ های مناسب اجتماعی- اخلاقی در آتلیه طراحی استوار است. این استدلال نقش معمار را در جامعه تبیین کرده و پایه‌ هایی را برای قضاوت‌ های حرفه‌ ای بعدی ایجاد می‌ کند. این مطالعه سیستم ارزشی فعلی و گنجانده‌ شده در آتلیه طراحی معماری را بر اساس دیدگاه‌ های فردی و سایر عوامل بازدارنده مشخص می‌ کند. این عوامل برای فضای حرفه‌ ای نامناسب بوده و می‌ توانند به کاهش اثرگذاری معمار و اثربخشی حرفه در جامعه منجر شوند.
اساتید و نظریه‌‌ پردازان مختلفی در دو دهۀ اخیر به تفسیر مدل‌ های نقش معماران پرداخته‌اند.
این مطالعات نشان می‌ دهند که پنج مدل اصلی به کنترل نگرش‌ ها و مشخصات معماران می‌ پردازند؛ خودمدار/ فرد محور، مصلحت‌‌ اندیش، تسهیل‌‌ کننده، تکنسین و پشتیبان/ حامی.
از نظر نگرش به نقش‌ های مختلف: گرایش فرد محور متمایل به انکار یا پاسخگویی سطحی به ارزش‌ های اجتماعی است. شخص مصلحت‌‌ اندیش تمایل دارد ارزش‌ های اجتماعی را همانگونه که هستند بپذیرد. فرد تسهیل‌‌ کننده تمایل دارد که به صورت شخصی به ارزش‌ های اجتماعی از طریق فهم محتوای اجتماعی- رفتاری، واکنش نشان دهد. تکنسین در برابر ضعف‌ ها و ناتوانی‌ هایی که در زمینۀ دسترسی و صرفه اقتصادی وجود دارد پاسخگو خواهد بود. در نهایت پشتیبان/ حامی به انجمن‌ های همسو با علایق سیاسی خود گرایش پیدا می‌ کند.
از منظر مشخصات مدل نقش‌ ها: نقش فردمحور بر ایجاد فرم‌ های معماری با توجه به احساسات ذهنی تأکید دارد. مصلحت‌‌ اندیش به ایجاد و اصلاح فرم‌ ها بر اساس پذیرش ارزش‌ های سایرین می‌ پردازد. نقش تسهیل‌‌ کننده، حل‌‌ کننده مشکلات نیست، بلکه سبب ایجاد فرایند هایی است که امکان حل مشکلات را برای افراد فراهم می‌ سازد. تکنسین با عناصر فیزیکی سر و کار دارد و ارزش‌ های فرهنگی و اجتماعی را نادیده می‌ گیرد. در نهایت، نقش حامی/ پشتیبان عامل توسعۀ برنامه‌ ای است که از علایق اجتماعی با هدفی عمومی حمایت می‌ نماید.
به نظر می‌ رسد که نگرش‌ ها و مشخصات کلیدی متفاوت مدل نقش‌ های معمار به میزان یکسانی بر فرایند آموزشی آتلیه تأکید نداشته‌ اند. مطلب اخیر بیان می‌ دارد که در آتلیه طراحی به شدت بر معمار فرد محور یا نخبه‌‌گرا تأکید می‌ شود؛ حتی با وجود این‌ که سایر نقش‌ ها مانند تسهیل‌‌ کننده و حامی می‌ توانند به ایجاد حس مسئولیت‌ پذیری اجتماعی در دانشجویان کمک کنند. این استدلال بدان معنا نیست که فقط باید به معرفی چنین نقش‌ هایی بپردازیم، بلکه تعدد نقش‌ های مختلف به دانشجویان کمک می‌ کند تا نقشی را که منطقی‌ تر و متقاعدکننده‌ تر است و با ارزش‌ هایشان هماهنگی بیشتری دارد برگزینند.
در سه دهۀ اخیر شیوه‌ های تدریس طراحی معماری مورد انتقاد قرار گرفته است. به نظر می‌ رسد نارضایتی روزافزون از وضعیت فعلی در حوزۀ آموزش طراحی، نگرانی اصلی پژوهشگران و اساتیدی است که معتقدند آموزش معماران آینده باید پاسخگوی خواسته‌ های اجتماعی جوامع معاصر باشد؛ این انتقادات بر مقایسه نحوه مواجهه با معماری در آتلیه طراحی و رویکرد‌ های توسعۀ معماری در فعالیت‌ های عملی و حرفه‌ ای تمرکز کرده‌ اند.
نتیجه تحلیل این نقد مبین تأثیر فرایند ها و سبک‌ های آموزشی بر محتوای آتلیه است. این موضوع نشان می‌ دهد که آتلیه طراحیِ متداول به شدت تحت تأثیر بوزار و رویکرد های باهاوس قرار دارد و این مشخصه‌ ها در بسیاری از آیین‌ هایی که توسط مدرسان طراحی معاصر پذیرفته شده‌ اند، اتخاذ می‌ شوند. این نقد تأکید می‌ کند که آتلیه طراحیِ متداول با چالش‌ های متعدد و نگرانی‌ های بنیادینی مواجه است که نقش آن را در آموزش معماری تهدید می‌ کند.
به عنوان واکنشی به این وضعیت، چندین مفهوم تحولی به‌ وسیله مدرسان مختلف طراحی، توسعه پیدا کرده‌ اند که سعی در پاسخ به نیازهای حرفه‌ ای جدید و تغییر نقش معماران در جامعه دارند. چندین مشخصه برجسته در این مدل‌ ها مشهود است که به صورت شفاف در مورد ارتباط مسائل اجتماعی در طراحی و اهمیت معرفی مسائل واقعی‌ تر در آتلیه‌ های طراحی صحبت می‌ کنند. آن‌ ها عمدتاً به تشخیص و شکل‌ دهی اهداف آتلیه و روش‌ های تدریس متعهد هستند. تمامی آن‌ ها بر اهمیت تطبیق نظریه‌ ها و طرح‌ های عملی و ادغام دانش و کاربرد های آن در حل مسائل طراحی تأکید دارند.
بررسی مدرسان طراحی معماری در سال ۱۹۹۴، معضلات رویکرد متداول را آشکار و بر نقد مشخصات رویکرد‌ های عملی طراحی تدریس تأکید می‌ کنند. با این حال، نتایج این تحقیق نشان می‌ دهد که آموزش طراحی در معماری، اولین گام از دورۀ جدید محسوب می‌ شود که پدیده‌ های هنری و اجتماعی را در کنار یکدیگر جمع کرده و میان نظریه و عمل ارتباط برقرار می‌ کند.
همسانی ظهور مدل‌ های جایگزین آموزشی برای طراحی معماری و ظهور مدل‌ های جدید برای نقش معماران نشان می‌ دهد که برخی از تغییرات متناظر ایجاد شده در آتلیه طراحی ضروری است. برای رسیدن به نتیجه در روند تغییر به منظور تشخیص شاخص‌ های تعریف‌ شده بر مبنای نیازهای فرهنگی، محیطی و اجتماعی، به اتخاذ، اصلاح و انطباق مدل‌ های جایگزین بیش از توسعۀ روش‌ های جدید نیاز است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا